جدول جو
جدول جو

معنی درزی ولی - جستجوی لغت در جدول جو

درزی ولی
(دَ وَ)
دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 39 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 39 هزارگزی راه اهر به کلیبر. آب آن از دو رشته چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درزی گری
تصویر درزی گری
خیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، دوخت و دوز، خیاطت، دوزندگی
حرفۀ خیاط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دری وری
تصویر دری وری
حرف بی ربط و بی معنی، سخن بیهوده و بی سر و ته، چرند، یاوه، ژاژ، ژاژه، چرند و پرند، جفنگ، چرت، شرّ و ور، کلپتره، چرت و پرت، فلاده، بسباس، ترّهه
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
چون درزی. خیاط گونه:
حکیم سوزنی ای شاعری که درزی وار
به مدح خواجه سخن بر سخن همی دوزی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(دَ وَ)
حرف یاوه و مفت و مزخرف و بی ربط. (فرهنگ لغات عامیانه). هذیان. چرند و پرند. سخن بیهوده. لاطائل. (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن بی سروته.
- دری وری گفتن، پرت و پلا گفتن. ول گفتن. پرت گفتن. مغالطه کردن. جواب ناموافق با سؤال دادن
لغت نامه دهخدا
تصویری از دری وری
تصویر دری وری
پرت و پلا، حرف یاوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دری وری
تصویر دری وری
((دَ. وَ))
سخنان بیهوده، حرف های بی سر و ته
فرهنگ فارسی معین
از محله های قدیمی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام چند آبادی در شهرهای مختلف مازندرانبنا به گفته ی کهن
فرهنگ گویش مازندرانی
از محله های قدیمی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی